دهـکــده ادبـیــات پـاســارگــاد
به وبلاگ خودتون خوش آمدید امیدوارم لحظات خوبی را سپری کنید
چشمهایت خیمه گاهم بود و نیست ¤¤بازوانت تکیه گاهم بود و نیست ¤¤دل به درگاه تو روی آورده بود ¤¤عشق تو پشت و پناهم بود و نیست ¤¤خاک پایت سرمه ی چشمان من ¤¤چشم تو سوی نگاهم بود و نیست ¤¤کوچه گرد شام غم بود این دلم ¤¤روی تو مهتابِ ماهم بود و نیست ¤¤برق چشمانت شرر می زد به دل ¤¤ شمع شب های سیاهم بود ونیست ¤¤لا ابالی بودم و مسحور عشق ¤¤مستی ام تنها گناهم بود و نیست ¤¤باز گرد ای ماه پنهان در خسوف ¤¤سایه ای دیده به راهم بود و نیست


ارسال توسط نــاهـــــیــد
چه جوری میشه تنها بود! تو که هر لحظه باهامی ¤¤با نبض و تیک تاک ساعت همیشه وِرد لب هامی ¤¤هنوزم رنگ این خونه با نبض عشق تو پیداس ¤¤با ساز خنده ی کوکت توی شهر دلم غوغاس ¤¤شبیه خواب نیلوفر تو مرداب دل آرومی ¤¤بیا بشکن سکوتم رو ز لال پاک بارونی ¤¤تو این سمفونی تقدیر ببین تارم پُر آهنگه ¤¤برقص با ریتم قلب من خیالم با تو هم رنگه ¤¤چه جوری میشه پیدا شد! تا وقتی عشق تو خوابه ¤¤دلم درگیر این سرماس واسه فصل تو بی تابه ¤¤تو بازار شلوغِ درد دل من خیلی آشفته س بگیر این واژه رو از من که از هجران تو خسته س ¤¤هنوزم بی تو این شبهام پُر از تکرارِ لبخنده ¤¤دلم دیوونه میشه باز درو رو غصه می بنده


ارسال توسط نــاهـــــیــد
پای گنبد خیــــــالم ، چند وجب مونده به خورشید ،¤¤ بغض آسمون شکست و بی اَمون نشست و بارید¤¤ آتیش تند یه رعدو زد به جون قاصدک ها¤¤ ناجونمردونه انداخت روی بال شاپرک ها¤¤ بغض آلاله ترک خورد نفس از شماره افتاد¤¤ دل بی پناه گنجیشک لرزید نشست رو باد¤¤ نبض ثانیه ؛ یه سنکوب عقربه به اهتزاره¤¤ بگین اصلا دیگه ابری رو تن زخمی نباره¤¤ خورشیدو بیار از اول واژه ها رو خط خطی کن¤¤ بی خیالِ دل تنها کاغذا رو پاپتی کن¤¤ سرخط ، دوباره از نو پای گنبد خیـــــالم ،¤¤ چند قدم مونده به خورشید غرق خون ، توی زوالم


ارسال توسط نــاهـــــیــد
آخرین مطالب

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 155 صفحه بعد